انتهای
بلوار دانشجو در محله ولنجک تهران تابلوی کوچکی نصب شده که روی آن نوشته
به طرف کهف شهدا. جایی که در آن پنج شهید گمنام دفن شده اند. داستان مزار
این شهدای گمنام از این قرار است که در تیرماه سال 86 پنج شهید گمنام را
زمانی که اهالی اجازه دفن شان در محل مورد نظر ندادند به غار کوچکی در
بالای کوه در انتهای ولنجک برده و دفن کردند. همان سال قرار بود این 5 شهید را در مکانی در خور، داخل منطقه دفن کنند که . . . بقیه در ادامه مطلب بخوانید ....
ادامه مطلب ...
از کمیته تفحص مفقودین با منزل شهید تماس گرفتن
خانمی گوشی را برداشت.
مثل همه موارد قبلی با اشتیاق گفتند که بعد از بیست وچندسال انتظار ، پیکر شهید پیدا شده و تا آخر هفته آن را تحویلشان می دهند.
برخلاف تمام موارد قبلی ، آن طرف خط ، خانم فقط یک جمله گفت :حالا نه. می شود پیکر شهید را هفته آینده بیاورید؟
آقا جا خورد اما به روی خودش نیاورد. قبول کرد.
گذشت .
روز موعود رسید. به سر کوچه که رسیدند دیدند همه جا چراغانی شده. وارد کوچه شدند.دیدند انگار درخانه شهید مراسم جشنی برپاست.
در زدند کسی منتظر آنها نبود چون گویی هیچ کس نمی دانست قرار است چه اتفاقی
بیافتد. مقدمه چینی کردند صدای ناله همه جا را گرفت مجلس جشن که حالا
معلوم شد مجلس عروسی دختر شهید است به مجلس عزا تبدیل شد تنها کسی که منتظر
آن تابوت بود همان عروس مجلس بود.
خودش خواسته بود که پدرش در مجلس عروسی اش حاضر شود به عمد آمدنش را به
تأخیر انداخت. عروس گفت تابوت را به داخل اتاق بیاورید. خواست که اتاق را
خالی کنند. فقط مادر و داماد بمانند و همرزم پدرش.
همه رفتند.
گفت در تابوت را باز کنید. باز کرد.
گفت: استخوان دست پدرم را به من نشان بده. نشان داد.
استخوان را در دست گرفت و روی سرش گذاشت و رو به داماد با حالت ضجه گفت:
ببین! ببین این مرد که می بینی پدر من است. نگاه نکن که الان دراز کش است
روزی یلی بوده برای خودش . ببین این دستِ پدرمن است که روی سرم هست. نکند
روزی با خودت بگویی که همسرم پدر ندارد...شب جمعه هست صلواتی نثار امام
شهدا و تمامی شهدای صدر اسلام تا کنون کنیم که شرمندشون هستیم.
در عکسی که می بینید، جوانی بسیجی، با پیشانی بند "عاشقان شهادت" مجالی برای استراحت یافته و پس از آن که در سینه خاکریز، سنگری کوچک برای خود کنده، دقایقی آرام گرفته است.
بقیه در ادامه مطلب....
و دانلود روضه کریمی درباره قبر و شهادت در ادامه مطلب
حیفم اومد نذارم ...
نامه شهید علی خلیلی به رهبر معظم انقلاب ۱۵ روز قبل از شهادت
نامهای از شهید خلیلی خطاب به رهبر معظم انقلاب منتشر شده است و او در این نامه نسبت به برخی اظهارات در قبال عملی که انجام داده سخن گفته است. او در نامه خود به رهبر معظم انقلاب نوشته است که :«آقاجان!بخدا دردهایی که میکشم به اندازه ی این درد که نکند کاری بر خلاف رضایت شما انجام داده باشم مرا اذیت نمیکند. مگر خودتان بارها علت قیام امام حسین(ع) را امر به معروف و از منکر تشریح نفرمودید؟مگر خودتان بارها نفرمودید که بهترین راه اصلاح جامعه تذکر لسانی است؟ یعنی تمام کسانی که مرا توبیخ کردند و ادعای انقلابیگری دارند حرف شما را نمی فهمند؟»
ادامه مطلب ...شهید علی خلیلی بعد از اتفاق آن شب نیمه شعبان که بر اثر پاره شدن شاهرگ گردنش به دلیل اصابت چاقو و ساعتها طول کشیدن بستری شدنش در یک بیمارستان به بستر بیماری افتاد؛ در طول این چند سال با هزینههای عجیب درمان مواجه شد به گونه ای که خانواده او بخش قابل توجهی از سرمایه، خانه و وسایل زندگی خود را برای درمان او هزینه کردند.
حجاب در پیام شهدا
درود
بر تو خواهرم، که همچون زینب و ام کلثوم در پرده حجاب خویش، در سنگر بزرگی
همچون چادرت با یزیدیان زمان در ستیزی.(شهید قربان علی معینی)
ای
خواهر عزیزم، حجاب تو کوبنده تر از سلاح من است، خوب حفظ کن تا دشمن یارای
پایمال کردن خون مرا نداشته باشد.(شهید اکبر مزروعی سبدانی)
حجاب شما به خون ما رنگ می بخشد.(شهید ابراهیم هاشمی) . . . . .
متن کامل در ادامه مطلب . . .
امام باقر «علیه السلام» می فرمایند:
جَاهِد هَوَاکَ کَمَا تُجَاهِدُ عَدُوَّک؛
متن حدیث:
با هوای نفسانی خود مبارزه کن همانگونه که با دشمنت مبارزه می کنی.به کانال تلگرام ما بپیوندید
جهت عضویت در کانال ما (وب مرجع مطالب فرهنگی مذهبی) اینجا را کلیک کنید.
https://Telegram.me/mazhabi73